Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@20:57:16 GMT

ضرورت روایت زیبایی‌های زندگی ایرانی

تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۵۸۰۷۱

ضرورت روایت زیبایی‌های زندگی ایرانی

موضوعی که رهبر انقلاب نیز در جلسات مختلف بر آن صحه نهاده و بر آن تاکید داشته‌است. براساس نگاه رهبر انقلاب، «شعر و هنر زیباترین قالب برای همه پیام‏های نوین و مایه گسترش و نفوذ این پیام‌ها تا هر سوی خطه وسیع دل‌ها و جان‌های انسانی است و شاعران و سخن‌سرایان آگاه همیشه توانسته‏ اند والاترین معارف انسانی را در کتیبه روزگار با نقشی جاودانه به نسل‏ های بعد از خود بنمایانند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»

انتخاب محمد‌مهدی سیار به‌عنوان چهره موسیقی انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۱ و سپس انتخاب به‌عنوان چهره هنر انقلاب اسلامی ۱۴۰۱، فرصت مناسبی بود تا در گفت‌وگویی با این شاعر و ترانه‌سرا انقلابی، به شرح ویژگی‌های یک شاعر متعهد انقلابی بپردازیم. سیار که دارای مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس است، نخستین کتاب خود را سال ۱۳۸۸ با عنوان «بی‌خوابی عمیق» در انتشارات سوره مهر منتشر کرد. او با اشعار کلاسیک این اثر، جایزه سرو بلورین جشنواره بین‌المللی شعر فجر را در سال ۱۳۸۷، پیش از چاپ کتاب، از آن خود کرده‌بود. او سپس در سال ۱۳۸۹، مجموعه غزل‌ «حق‌السکوت» را در انتشارات فصل پنجم منتشر کرد و با این کتاب توانست جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را در دوره بیست‌و‌نهم آن به‌دست آورد. ضمن آن‌که ترانه‌های او را خوانندگانی مانند نیما مسیحا، سالار عقیلی، محمد معتمدی، فریدون بیگدلی، حامد زمانی و نیز مداحانی نظیر صادق آهنگران و میثم مطیعی اجرا کرده‌اند.

شما چه تعریفی از هنر متعهد یا هنر انقلابی و در سطحی خردتر شاعر انقلابی دارید؟
من فکر می‌کنم انقلاب ما و زیست اجتماعی مردم ایران به‌طور کلی یک سوژه شاعرانه دارد و انقلاب هم یک حرکت کاملا شاعرانه است؛ از این جهت که ما شعر را عبور از ظاهر عالم و رسیدن به باطن عالم با توجه به حقیقت عالم می‌دانیم. وقتی شعر را این‌گونه تعریف کنیم این انقلاب هم که عبور از محاسبات مادی و ظاهری عالم و دعوت به توجه به محاسبه حقیقی و باطنی است؛ یک انقلاب هنرمندانه و شاعرانه است. از طرفی دیگر در طول تاریخ این روحیه عبور از ظاهر به باطن، روحیه عبور از مناسبات ظاهری و توجه به حقیقت عالم همیشه در زندگی اجتماعی و فرهنگی ایرانی‌ها بوده‌است به همین دلیل هم وقتی در موقعیت معماری ایرانی قرار می‌گیریم بلافاصله ما را از عالم ماده و جسم جدا می‌کند و به یک عالم دیگر می‌برد. در موضوعی که به‌راحتی می‌توان در تاریخ شعر فارسی دید. شاعران بزرگ ما دقیقا یک نردبان تماشای آسمان هستند و در اتفاق ساده روزمره به دنبال حقیقت و حکمت و باطنش می‌گردند. از این جهت فکر می‌کنم هنر هم با ذات انقلاب و هم با ذات ایرانی عجین است چیزی که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم. ما به یک نهضت زیبایی برای ایران نیاز داریم. منظورم از این نهضت زیبایی، روایت زیبایی‌های موجود در زندگی‌ایرانی و خلق زیبایی به همان‌گونه‌ای که ایرانی‌ها در طول تاریخ کردند. به همین دلیل هم فکر می‌کنم برای این‌که از حالت پریشان‌حالی و دوگانگی ذهنی که در تلاقی با تمدن غربی و زیبایی‌شناسی غربی که بیشتر مبتنی بر جسم، مادیت، خشونت بوده و متفاوت با زیبایی‌شناسی ایرانی است و باعث آشوب ذهنی در هنر ایران و هم حیات اجتماعی ایران شده، به یک نهضت بازگشت به هنر ایرانی نیاز داریم. این نیاز هم در موسیقی و با بازگشت به موسیقی اصیل احساس می‌شود هم در معماری این را نیاز داریم هم در ادبیات و کلمات. اصل مطلب هم اینجاست. چون می‌تواند جامعه را به سمت عمیق فکر کردن و آرامش و متانت تمدنی خودمان سوق دهد.

یعنی فکر می‌کنید برای تحقق شعار هنر متعهد باید یک بازگشت به هنر گذشته ایرانی داشته‌باشم؟
من این را بازگشت به عقب نمی‌دانم و به عبارتی این را حرکت رو به جلو می‌دانم. یعنی بازسازی زیبایی ایرانی متناسب با همه تجربه‌های مدرنی که از سر گذراندیم. هنر ایرانی را شاید در یک بیت مولوی بتوان تعریف کرد که می‌گوید: «انصتوا را گوش کن خاموش باش/ چون زبان حق نگشتی گوش باش.»هنرمند در این تعریف زبان حق است. یا خاموش می‌ماند و سعی می‌کند بیشتر شنوا باشد یا اگر سخن می‌گوید سخن خودش نیست سخن حق است. «حق» کلمه مهمی در مرامنامه هنر انقلابی و ایرانی است چون اولا نام خداوند است. کلمه‌ای که برای ما مفهوم یک سوژه کاملا ملکوتی و عرفانی دارد. به دیگر سخن حق همان هستی اصیلی است که ذات مقدس پروردگار است. این جنبه ملکوتی کلمه را نشان می‌دهد. از طرفی دیگر حق کاملا جنبه اجتماعی، ملکی و زمینه‌ای پیدا می‌کند. وقتی می‌گوییم طرف حرف حقی زد، حقش را گرفت، یا باید حق دیگران را مراعات کنیم کلمه حق که یک کلمه عرفانی است تعبیر به یک کلمه اجتماعی یا سیاسی یا نماد عدالتخواهی می‌شود. معمولا دوگانه‌ای بین معنویت و عدالت برقرار می‌کنند و می‌گویند هنر عرفانی بیشتر جنبه معنوی دارد و خیلی جنبه عدالتخواهی پیدا نمی‌کند اما وقتی به کلمه حق توجه کنیم در ذات این کلمه هم معنوی است و هم عدالتخواهی وجود دارد.

ما همواره در طول انقلاب به دنبال هنر متعهد بودیم؛ هنری که به زوایای مختلف آن به خوبی اشاره کردید، به نظرتان چقدر این مهم محقق شده‌است؟
وقتی کارنامه و آورده‌های انقلاب را نگاه می‌‌کنیم توجه همزمان به معنویت و اجتماعی، معنویت به اجتماعی و اجتماع معنوی و عدالتخواه است. این دو را در شعر انقلاب نمی‌توان از هم تفکیک کرد. ضمن این‌که در شعر انقلاب در کنار حق یک عنصر دیگری هم نقش اساسی دارد و آن حب است؛ یعنی محبت. این میراث عرفانی ماست که اصلا معنویت ما و پیشنهاد دین و عرفان ما برای تنظیم روابط اجتماعی در کنار حقوق و توجه به حق، توجه به حب یعنی محبت بوده‌است. این است که عشق در یک پس زمینه همه شعرهای تاریخی ما قرار می‌گیرد و عشق در کنار حقیقت دو رکن اصلی هنر دینی هستند.

رهبر معظم انقلاب بارها بر این نکته تاکید کرده‌اند که شعر مهم‌ترین و زیباترین قالب برای همه پیام‌های نوین است. چقدر شاعران ما بر این موضوع متمرکز هستند و به آن جامه عمل پوشیده‌اند؟
شاعران به این اعتقاد دارند وگرنه شاعر نمی‌شدند.

در وادی تئوری حق با شماست اما دوست دارم بدانم در عمل چقدر شاعران ما بر این موضوع متمرکز هستند؛ به عبارت دیگر آیا شاعران ما برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی توانسته‌اند در عمل این موضوع را محقق سازند؟
شعر انقلاب در این ۴۰ سال خیلی توفیقات بزرگی داشته‌است. مثلا در شعر علی معلم، توجه به آسمان و زمین را همزمان می‌بینید. توجه به حق به معنای الوهیت خود و حق به معنای انسانی خود همزمان می‌بینید. در شعر احمد عزیزی، سیدحسن حسینی و ... نیز چنین است. در شعر قیصر امین‌پور در کنار این دو بعد، بعد محبت هم خیلی جلوه‌گر می‌شود. بعد جلالی در کنار بعد جمالی پررنگ می‌شود. در شاعران جوان هم هنرمندانی مثل میلاد عرفان‌پور که هم شاعر عدالتخواه و هم شاعر عرفانی و آیینی است، سید محمد شفیعی، حسین مودب، سعید تاج محمدی و ... و یا در خانم‌ها شاعرانی چون فاطمه عارف‌نژاد و ... وجود دارد.

فکر نمی‌کنید اینها استثنائات هستند و هنوز ما با تفکر هوشمندانه رهبر انقلاب که فرمودند باید شعر جریان‌سازی کند، فاصله داریم؟
این یک جریان است. ما جریان شعر انقلاب اسلامی داریم. البته خیلی از شاعران جوان هنوز در اواسط راه هستند.

به عقیده شما نقشه راهی برای رسیدن به این مهم داریم؟
خیر، شاعر در قالب‌های پیش ساخته نمی‌گنجد. شاعر غافلگیر می‌شود و همیشه در انتظار است که چه نصیبش می‌شود خیلی نمی‌توان برایش نقشه کشید. حتی خود شاعر هم نمی‌تواند برای خودش نقشه بکشد.

پس پیشنهاد شما برای این‌که شعر بتواند جریان‌سازی کند، چیست؟
پیشنهاد من این است برای شاعرانی که یک حدی پرواز را به دست آورده‌اند و حدی از قدم‌ها را برداشته‌اند امکان پرواز بیشتر، امکان آموزش دیدن، مطالعه، فراغت و رشد را فراهم کنیم. متاسفانه در کشور مسیر آموزش برای شعر و پیشرفت در شعر نداریم. مسیر زندگی شاعرانه نداریم و کسی نمی‌تواند بگوید من فقط شاعرم و حتما در کنار شعر باید کار کند و این راه را برای تحقق جریان‌سازی می‌بندد.

شما به عنوان چهره هنر انقلاب اسلامی ۱۴۰۱ انتخاب شدید، فکر می‌کنید این انتخاب چقدر در مسیر تحقق «زندگی شاعرانه» تاثیرگذار است؟
از این جهت که امسال برای اولین بار یک شاعر انتخاب شد، خوشحال شدم. خوشحالم که از بین شاعران کشور این چهره انتخاب شده‌است؛ چون نشان می‌دهد در زمانه‌ای که هنرهای جدید و پرمخاطب و صنعتی مثل سینما و تلویزیون فعالند، همچنان شعر در ایران می‌توانند این‌قدر مورد اقبال قرار گیرد. این در وهله اول گوشزدی برای شاعران جوان است که خود را جدی بگیرند و در وهله بعد گوشزد برای مسئولان فرهنگی و سیاستگذاران است که شعر را بیشتر جدی بگیرند.

جواب سؤال ما را ندادید؟
چون چنین چشم‌اندازی را فعلا نمی‌بینم.

فکر می‌کنید چطور می‌شود این مسیر را ایجاد کرد؟
همان که شعر را به عنوان یک کار جدی هنری به رسمیت بشناسیم و به آن فکر کنیم، مسیر ایجاد می‌شود. باید روی این موضوع فکر کرد که چطور می‌توان آن استعدادهای خاص و فوق‌العاده را زودتر شناسایی کرد و در مسیر رشد و فراغت شاعرانه قرار داد. اگر خود شاعران هم نسل من و نسل‌های قبلی پیگیر باشند و اگر این هدف روی میز سیاستگذار باشد، رسیدن به اجرائیات آن خیلی سخت نیست و با یک همفکری و پژوهش چندساله و جلسات مختلف می‌توان برای آن برنامه‌ریزی کرد.

 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: علی رحیمی هنر انقلاب محمدمهدی سیار انقلاب اسلامی شعر انقلاب نیاز داریم هنر انقلاب توجه به حق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۵۸۰۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم

معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.

به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:‌« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که می‌توان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه‌سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمی‌ماند بلکه حیطه‌های پر اهمیت دیگری را نیز در بر می‌گیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزون‌تری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.

 چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین می‌توان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی‌هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته‌ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق می‌شود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینه‌سازی آن‌ها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیب‌های مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.

 ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را می‌توان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر می‌گذارند. اما، تردیدی نمی‌توان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجسته‌تر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل می‌گیرد، «شخصیت» فرا می‌بالد، «منش» نضج می‌یابد، «نگرش به خویشتن» پایه‌ریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیده‌ها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده می‌شود.

 حال این پرسش در برابر ما عرض اندام می‌کند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:

۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری می‌رساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف می‌کند.

۲.پیروی از الگوی گفت‌وگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانواده‌ای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده می‌شود. چه، اینگونه خانواده‌ها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار می‌گیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان می‌شوند.

۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانواده‌ها پیوسته دانایی خود را افزایش می‌دهند و اندیشه خود را زیبا و غنی می‌سازند. آنان همچنین می‌کوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیبایی‌های بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.

۴.فضیلت‌مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده می‌شود. به همین سبب اینگونه خانواده‌ها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.

۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختی‌ها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت می‌کند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.

 خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • مدرسه ملی روایت در سمنان افتتاح شد
  • شکایت عجیب از باشگاه ایرانی: ورثه یک سرمربی!
  • رازهای نقاشی مرگ سقراط
  • ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
  • تجلیل از ۵۰ شاعر و شاعره محله دستگرد در «گنج‌های پنهان»
  • ضرورت افزایش ظرفیت پزشکی در سال ۱۴۰۳
  • بازیابی و معرفی روایت‌های فرهنگ دریاپایه قشم ضرورت دارد
  • استقبال شاعر «سلام فرمانده» از غزل رهبر انقلاب
  • شاعر سلام فرمانده به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت
  • از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب